معنی طایفه دوره گرد
حل جدول
کولی
طایفه بیابان گرد
کولی
کاسب دوره گرد
خرده پا
فالگیر دوره گرد
کولی
گدای دوره گرد
روانخواه, هادوری
لغت نامه دهخدا
دوره گرد. [دَ / دُو رَ / رِ گ َ] (نف مرکب) سیار. متحرک. (یادداشت مؤلف). غیرثابت چنانکه گدا و یا مردمی بیکاره. || (اصطلاح عامیانه) طواف. دستفروش. (یادداشت مؤلف). آنکه متاع مستعمل در کوچه ها و خیابانها گرداند فروختن را: کتابفروش دوره گرد. کسبه ٔ دوره گرد. قبا ارخالقی دوره گرد. || آنکه به همه جای رود و وقار ندارد. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ فارسی هوشیار
پارسی است گذر گرد خیابانگرد ولگرد (صفت) کسی که در کوچه و خیابانها حرکت کند و اجناس مستعمل را خرید و فروش نماید
عطار دوره گرد
پیله ور
فارسی به ایتالیایی
ambulante
فرهنگ عمید
کاسب و پیشهور که در کوچه و خیابان گردش کند و کالای خود را به فروش برساند،
فارسی به عربی
فرهنگ واژههای فارسی سره
تیره، ویس
کلمات بیگانه به فارسی
ویس - تیره
معادل ابجد
544